جدول جو
جدول جو

معنی ملک منظر - جستجوی لغت در جدول جو

ملک منظر
(مَ لَ مَ ظَ)
آنکه رخسار وی مانند فرشته باشد. (ناظم الاطباء). فرشته روی. ملک سیما. ملک طلعت. زیباروی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماه منظر
تصویر ماه منظر
(دخترانه)
ماه (فارسی) + منظر (عربی) ماهرو، ماهچهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیک منظر
تصویر نیک منظر
خوش نما، زیبا، خوب رو
فرهنگ فارسی عمید
(مَ ظَ)
ماهرو. ماه چهر. ماه چهره. ماه دیدار:
پریچهره بتی عیار و دلبر
نگاری سروقد و ماه منظر.
دقیقی.
نکرد یاد من و یادگار داد مرا
خیال آن صنم ماه منظر آتش و آب.
مسعودسعد.
با روی تو به لاله و ماهم نیاز نیست
زانم چنین که لاله رخ و ماه منظری.
ادیب صابر.
و پسری ماه منظر، خورشیدپیکر، چون درّ یتیم از وی یتیم ماند. (سندبادنامه ص 149). کنیزکان ماه منظر و دختران زهره نظررا دید به یمین و یسار تخت ایستاده... (مرزبان نامه ص 248). و رجوع به ماه چهر و ماه دیدار شود، و گاه صفت روی باشد:
ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ مَ ظَ)
رجوع به ملایک منظر شود
لغت نامه دهخدا
(مَ یِ مَ ظَ)
ملایک دیدار. فرشته طلعت. زیباروی:
سرورفتاری صنوبرقامتی
ماه رخساری ملایک منظری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ عَمْ بَ)
پادشاه عنبریان که قومی بود از عرب که در بعضی بلاد دکن تسلط داشتند. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ ظَ)
خوب رو. جمیل. (آنندراج). خوب صورت. خوش نما. (ناظم الاطباء). زیبا. زیباروی:
ای بسا نیک منظرا که هنر
منظرش را سزای مخبر نیست.
عنصری
لغت نامه دهخدا
ماهنما، ماهچهر آنچه که دارای منظری چون ماه باشد: ای روی ماه منظر تونوبهار حسن، خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن، (حافظ. 281)، ماه چهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملایک منظر
تصویر ملایک منظر
فرشته دیدار فرشته دیدار زیبا منظر: (سرو رفتاری صنوبر قامتی ماه رخساری ملایک منظری) (سعدی. کلیات. چا. معرفت 591)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک منظر
تصویر نیک منظر
خوشنما، خوبرو خوش نما، خوبروی زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
جمیل، خوبرو، خوشکل، زیبا، شکیل، صبیح، ماهرخ، مهسا
متضاد: بدمنظر
فرهنگ واژه مترادف متضاد